¸.•**• رویـــــــــای خاطـــــــرات •**•.¸

با توأم ای رفته از دست، هر کجا باشم غمت هست

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی

از این زمانه دلم سیر می شود گاهی

عقاب تیز پر دشت های استغنا

اسیر پنجه تقدیر می شود گاهی

نگاه مردم بیگانه در دل غربت

به چشم خسته من تیر می شود گاهی

مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز

جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی

بگیر دست مرا آشنای درد بگیر

مگو چنین و چنان دیر می شود گاهی

بسوی خود مرا می کشد چه خون و چه خاک

محبت است که زنجیر می شود گاهی...

نوشته شده در یک شنبه 28 خرداد 1396برچسب:,ساعت 18:58 توسط M| |

جان غمگین، تن سوزان، دل شیدا دارم

آنچه شایسته عشق است، مهیا دارم

سوز دل، خون جگر، آتش غم، درد فراق

چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم



 

نوشته شده در دو شنبه 15 خرداد 1396برچسب:,ساعت 23:7 توسط M| |


Power By: LoxBlog.Com